Archives mensuelles : mars 2014

بنی آدم « اعضای یک پیکرند»، یا اینکه «اعضای یک دیگرند»؟

بنی آدم « اعضای یک پیکرند»، یا اینکه «اعضای یک دیگرند»؟

پیام بنی آدم، که بر پایه جهان بینی توحیدی سعدی سروده شده است، به شرط آنکه از آن آشنایی زدایی کنیم، هر بار خواندنش بر اهمیت معنای آن می افزاید:

بنی آدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگرعضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی*

به نظر من، سعدی، بنی آدم یا ابنای بشر را به صورت یک corpus یا پیکره می بیند:

همه فرزند آدمند بشر
میل بعضی به خیر و بعضی شر

پیکره ی بشریت یک سیستم یا نظام است که اجزای تشکیل دهنده ی آن، همبسته و منسجمند و هر رویدادی ، بر کل سیستم و بر یکایک اجزای آن تاثیر می گذارد. بر این قیاس، پیکره ی بشریت به پیکر انسان می ماند. پیکر انسان هم یک سیستم است که از عضوهایی تشکیل شده است. و اگراز قضای روزگار، عضوی از پیکر انسان به درد آید، دگر عضوها را نماند قرار.
همه ی آدمیانی که زمانی بر محور افقی زمان، روی زمین زیسته اند، هر یک عمارتی نو ساخته اند و سپس رفته اند و منزل به دیگری پرداخته اند و به قول سعدی «غبار کالبدشان بر هوا رفته است» و آدمیان دیگر، که باز به قول او از «شکم مادر و پشت پدر» بر محور عمودی زمان به جای آنان نشسته اند یا خواهند نشست، اعضای این پیکرند و هر فاجعه ای که در تاریخ بشریت در جای جای جهان پهناور برای نوع بشر و برای یکایک افراد نوع بشر پیش آمده است و پیش خواهد آمد، از همان روزي كه « فرزندان آدم زهر تلخ دشمني در خونشان جوشيد، دست قابيل به خون هابيل آغشته شد، يوسف را برادرها به چاه انداختند، ديوار چين را با شلاق و خون ساختند»**، خون ریزی و خون خواری و خشونت، قتل عام و کشتار، جنگها و ترکتازیها، و هزاران اتفاق زشت و غیر انسانی دیگر، بی عدالتی های طبیعت نسبت به نوع بشر، بی عدالتی بشر علیه بشر، قساوتها وستمگریها، زورگوییها و خودکامگیها، نامردمیها و مردم آزاریها، تبعیض و تحمیق و تحقیر، محرومیت و گرسنگی و فقر، بیسوادی و جهل، بیماری و رنج، و چه و چه و چه،…
اگر کسی، از اینها همه، دلش به درد نیاید، خب «نشاید که نامش نهند آدمی».

و اما
ضبط «اعضای یکدیگر» – به جای «اعضای یک پیکر» – شاید ناشی از بی دقتی، دخل و تصرف و احیانا بی اطلاعی و بیسوادی وراقان و کاتبان باشد که در طول زمان گریبانگیر بسیاری از متون فارسی شده است.
دیگرممکن است نوع خط باشد. مثلا در زمان سعدی «تعلیق» رایج بوده که خطی است درهم پیچیده و تودرتو و بدون کسره و فتحه و ضمه. در خط تعلیق، کلمات به هم می چسبیدند. و چون قلم اندر نوشتن می شتافت، از کاغذ کمتر جدا می شد و در تندنویسی موثر بود. مثلا در نوشتنِ «دیگر» دال را به ی می چسباندند که ممکن بود شییه «پیکر» شود، و به همین سیاق «یک پیکرند» به صورت «یکدیگرند» نوشته شود و ما را در خواندن پیام سعدی، دچار ابهام و سر در گمی کند، که کرده است
مهشید مشیری

نوروز خجسته باد

نوروز خجسته باد